درباره وب

بسم الله الرحمن الرحیم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
اللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِی لِمَا خَلَقْتَنِی لَهُ؛
خدایا مرا خرج کاری کن که مرا برای آن آفریدی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
تا زنده ام  تلاش می‌کنم
تا زنده ام زندگی می کنم
تا زنده ام دعا میکنم
تا زنده باشم
تا معنا داشته باشم
تا خریدار داشته یاشم

ان شالله به امید خدا
جستجوی وب
لینک های مفید

امروز که خونه دخترخالم بودم حیلی بهم خوش گذشت و بنده ی خدا تمام تلاشش رو کرد که احساس راحتی کنیم دخترخالم دوست دوران بچگیمه و بسیار باهم جینگیم..

همسرش هم مثل همسر خودم آدم چشم و دل پاک و محفوظ به حیاییه

خیلی آدم های خوش رو و خوبی بودن ..

خدا خیرشون بده

پسرم هم حس راحتی بیشتری داشت پس کمتر جیغ میزد و گریه میکرد

+ بنظرم وظیفه میهمان اینکه تشکر کنه و هرجایی رفت خوبی هایه میزبان رو بگه...

اگر بدی هم دید حق آب و نمک رو نگه داره و نادیده بگیره و بدی رو همونجا دفن کنه‌...

بخدا ...طرف بدم باشه تورو خو تو خونه اش راه داده...همین بسه که نادیده بگیری

+ اما با این حال بنظرم آدم مهمانی هرجا میره شب باید خونه ی خودش تو رختخواب خودش باشه مگر اینکه مسیر دور باشه و مسافرت بحساب بیاد...

+میتونم لیستی از اشتباهاتم رو بنویسم که مثلا چرا فلان جا فلان حرف رو زدم وقتی لزومی نداشت که چی؟

واقعا هرچی میکشم از زبونمه که وقتی بم خوش بگذره عین رادیو حرف میزنم..

به شما چه آخه روانکاوی روانشناسی چی که تروما های بچگی مردم بررسی میکنید

+ همسر تو مسیر اومدنه. تا برسه ان شالله آخر شبه ...شب برای شام میرم خونه اون یکی خالم..

+راستش این اولین تجربه مهمونی رفتن بدون مامانم و همسره همیشه یا با مامان اینا میرفتم یا با همسر..

یا اگر هم میرفتم یه دورهمی دوستانه یا از قبل تعیین شده برای یک وعده بود..

+ حس غربت دارم🙄😬

+ برنامه پرنامه هم پر.



تاريخ : سه شنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۴ | 17:6 | نویسنده : فاطمه |